پانزدهم

دلم برایت یک ذره است
کی می شود
ساعت وقارش را
با بیقراری من
عوض کند
.
در این آسمان
حتا ستاره ای هم نگران من نیست
به اتاق بر می گردم و
شب را دور سرم می چرخانم و
به دیوار می کوبم
.
.
.