اول

اینجایم بر تلی از خاکستر
پا بر تیغ می کشم
و به فریب هر صدای دور دستمال سرخ دلم را تکان می دهم
.
.
.
اینجا شاید نقاشی هایی ... قرار است حرف بزنند ... که لال نباشند شبیه من... وتکرار نشوند...در روزمرگی هایی که بو گرفته اند