هفتاد و دوم

این لبخندهای کج
این سکوتهای بی حرف
از خستگی نیست
از تمام شدن است
پس بگذار تمام شویم
پیش از آنکه هر کدام
زخمی شویم
بر دهان و قلب دیگری
بگذار تمام شویم
با همین لبخندها و سکوت ها
پیش از خونریزی این زخم قدیمی
.
.
.
خوب نیستم... چرایش را هم... نمی دانم... همین است که... حرفم نمی آید
.
آن کار بالا هم... نتیجه یک ترم تلاش ما است... برای طراحی پارچه